گفتم: هیشکی نمی دونه تو دلم چی می گذره...

گفتی: ان الله یحول بین المر‌‌ء و قلبه (خدا حائل است بین انسان و قلبش)

خودسازی یا دگرسازی

خودسازی مقدم است یا دگر سازی (امر به معروف و نهی از منکر)؟ اگر خودسازی مقدم است، پس هر کسی نمی‌تواند امر به معروف و نهی از منکری که به همگان واجب شده است را انجام دهد!

بدیهی است که «خودسازی» مقدم است. به قول معروف «از کوزه همان تراود که در اوست» و به قول حکما «معطی شیء نمی‌تواند فاقد شیء باشد». یعنی کسی که چیزی را ندارد، نمی‌تواند آن را به دیگران بدهد. پس اگر کسی خود را نساخته باشد، نمی‌تواند در ساختن دیگران که به وسیله‌ی همان «امر به معروف و نهی از منکر» صورت می‌پذیرد گام مؤثری بردارد. اما در تعریف، فهم و عمل باید به موارد ذیل نیز دقت نمود:

الف – مقدم بودن «خودسازی» بر «دگر سازی یا جامعه‌سازی»، تقدم زمانی نیست که کسی بتواند بگوید: فعلاً با جامعه کاری ندارم، بلکه اول باید بروم چند سالی به خودسازی مشغول گردم! دقت شود که «وجود» آدمی و ابعاد آن بسیار بسیط است. نه انسان محدود است و نه کمالات. لذا «خودسازی» مثل برطرف نمودن گرسنگی نیست که محض پر شدن معده، هدف حاصل شده باشد. بلکه انسان تا هست باید به سوی کمالات سوق نماید. پس تا هست باید به «خودسازی» بپردازد. پس اگر تقدم زمانی منظور باشد، هیچ گاه توجه به خارج خود و همت برای ساختن بیرون از خود حاصل نمی‌گردد و بدین ترتیب نه تنها انسان «خودنگر» می‌شود و «من» برایش هدف می‌شود و این خود بزرگ‌ترین عامل سقوط است، بلکه هیچ ‌گاه رشد فردی و اجتماعی نیز محقق نمی‌گردد. بلکه تقدم خودسازی به لحاظ تقدم مرتبه و اهمیت وجودی است. چنان چه تا علم نداشته باشید، نمی‌توانید به کسی علم بیاموزید، اما آموزش علم به دیگران نیز منوط به رسیدن شما به آخر علم نیست. چرا که علم از کمالات است و آخری ندارد. پس آن چه آموخته‌اید را به دیگران آموزش می‌دهید.

ب – کسانی که تقدم «خود سازی» بر «دگر سازی یا جامعه سازی» را تقدم زمانی بر شمرده‌اند و به بهانه‌ی خودسازی دست از امر به معروف و نهی از منکر برداشته و یا مانع و مخالف عاملین می‌شوند، در درجه‌ی اول «خود» را نشناخته‌اند و در درجه‌ی دوم «امر به معروف و نهی از منکر» را.

«خود» انسان، یک موجود تک بعدی نیست. آدمی از «خود مادی»، «خود معنوی»، «خود فردی» و «خود اجتماعی» و ... برخوردار است. پس اگر کسی می‌خواهد در راه خودسازی قدم بردارد و به رشد برسد، ناچار است که به همه‌ی ابعاد وجودی خود توجه کند و به قوی ساختن همه‌ی آنها همت ورزد.

آیا اگر کسی روی صندلی چرخ‌دار بنشیند و پای خود را از حرکت بیاندازد، اما مرتب دستان خود را ورزش دهد تا جایی که از قوت و قدرت خوبی برخوردار شوند و حتی بتوانند در مسابقات پرتاب دیسک و نیزه شرکت کرده و قهرمان شود،‌ جسم خود را ساخته است؟ آیا پای او از کار نیافتاده و ضعیف یا فلج نمی‌شود. آیا عضله‌های پاهایش و عصب‌های آن دچار آسیب نمی‌شود و در نهایت به چنین انسانی «معلول» یا «معیوب» نمی‌گویند؟

ابعاد درونی و برونی یا فردی و اجتماعی وجود آدمی نیز همین گونه است. پس کسی که دست و پا ندارد و کر و کور است، نمی‌تواند فعالیت اجتماعی داشته باشد، اما کسی که به رغم برخورداری از همه‌ی این ابزار لازم، در گوشه‌ی انزوای خود بینانه‌ی خود زندگی می‌کند نیز انسان فلج،‌ معیوب و معلولی است.

ج – خداوند متعال در کلام وحی می‌فرماید: اولین گام برای قرار گرفتن در مسیر رشد «توبه» یا همان بازگشت از مسیر خطا است. وقتی انسان از مسیر خطا برگشت، از عبادت غیر از طواغیب درونی مانند نفس گرفته تا طواغیت بیرون بر می‌گردد و «عبد» و بنده‌ی مخلص خدا می‌گردد، چون به این مقام رسید،«حامد» یعنی پرستنده‌ای شاکر می‌گردد ... تا آن که به سجده می‌افتد، سپس بلند می‌شود و به امر به معروف، نهی از منکر و حفظ حدود الهی در جامعه قیام می‌نماید:

«التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ» (التوبه - 112)

ترجمه: (مؤمنان كسانى هستند كه) توبه كنندگان و عبادت‏كاران و سپاس‏گويان و سياحت كنندگان و ركوع كنندگان و سجده‏آوران و آمران به معروف و نهى كنندگان از منكر و حافظان حدود الهى و بشارت ده (به اين چنين) مؤمنان‏.

چنان چه ملاحظه می‌شود تقدم و تأخر و نیز طی این مراحل زمانی نیست، بلکه رتبه‌ای می‌باشد. مضافاً بر این که گذر از هر مرحله‌اش در عین فردی بودن، اجتماعی نیز هست. مگر می‌شود بدون برداشتن موانع و نهی مخالفین از مسیر خطا به صراط مستقیم بازگشت؟! مگر تا آدمی تبر برندارد و بت‌های درون و برون را خرد ننماید و تا با طاغوت‌ها درون و برون مقابله و مبارزه ننماید، بندگی «عبادت» خالص خدا ممکن است؟! و ... .

همه‌ی بلاهایی که در گذشته و حال بر سر مسلمانان می‌آمده و می‌آید، به خاطر آن است که نمی‌خواستند به غیر از خدا را عبادت کنند و گناهی جز اعتقاد و عمل به «لا اله الا الله» نداشته و ندارند و این با منافع و مقاصد طواغیت و مستکبرین منافات دارد، لذا سعی در فشار، تهدید و نابودی آنها می‌نمایند.

«الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ» (40- الحج)

ترجمه: همان افرادى كه به ناحق از خانه‏هاشان اخراج شدند. (فقط جرم آنان اين بود) كه مى‏گفتند: پروردگار ما خدا است! اگر خدا بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى‏كرد قطعا صومعه‏ها و كليساهاى مسيحيان و كنيسه‏هاى يهوديان و مسجدهائى كه نام خدا فراوان در آنها ذكر مى‏شود خراب مى- شدند! و يقينا خداى توانا كسانى را كه او را يارى كنند يارى خواهد- كرد. چرا كه قطعا خدا قوى و قدرتمند است.

تشنه

در انتظار باران نیست آنکه بذری نکاشته...


شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟

پیر مغان : شب یک غذای شور بخور.آب نخور و بخواب.

شاگرد دستور پیر رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم.کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...گفت اینا رو خواب دیدم!


پیر مغان فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!

 

                                                                                    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ


آقا نمی آیی ...

نفس ها ناله های زار شد آقا نمی آیی ...
.
جگر ها شعله های نار شد آقا نمی آیی ...

می خواهم مثل مادرم زهرا گمنام بمانم...

گمنامی برای شهرت پرست ها دردآور است. اگرنه، همه اجر ها در گمنامی است..

*
*
*
پلاکش را آرام باز کرد و انداخت داخل رودخانه. دستش را گرفتم

و با عصبانیت گفتم: این چه کاری بود کردی؟...

اشک چشمانش سرازیر شد...

سرش را بالا آورد و گفت: حاجی من سید هستم..

می خواهم مثل مادرم زهرا گمنام بمانم...

حدیثی بسیار تکان دهنده

در حدیثی بسیار تکان دهنده و در عین حال پندآموز از پیامبر خدا(ص) می‌خوانیم که فرمودند: "سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا می‏‌رسد و به آخرت نمی‏‌افتد: آزردن پدر و مادر، زورگویی و ستم به مردم و ناسپاسی نسبت به خوبی‌های دیگران۱".
.
همچنین پیامبر خدا(ص) درباره جایگاه نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش، می‌فرمایند: "نگاه مهرآمیز فرزند به‏ پدر و مادر عبادت است۳".

لبیک یا خامنه ای

عاشقی رسم و رسومی دارد

عاشقی رسم و رسومی دارد

عاشق خدا بودن به حرف میسر نمی شود باید به توصیه های طلایی او در كتاب الهی نیز گوش فرا دهیم :

یك توصیه طلایی

وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرین: و در دو طرف روز [=اول و آخر آن‏] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبیها بدیها را از میان مى‏برد. این براى پندگیرندگان، پندى است.( هود : 114)

برخی برای لحظه ای غفلت از رسم عاشقی این گونه خود را جریمه می كردند.

بـر خـدا تـوکـل کـن و صـبـر داشـتـه بـاش . . .

هـیـچ راهـی بـرای آن کـه از آیـنـده بـاخـبـر شـویـم و بـدانـیـم کـه چـه در انـتـظـار مـاسـت وجـود نـدارد.

پـس ای نـفـس، بـر خـدا تـوکـل کـن و صـبـر داشـتـه بـاش . . .

هـمـه چـیـز از جـانـب او سـت کـه مـی رسـد و ایـن چـنـیـن هـر چـه بـاشـد نـعـمـت اسـت...

سلام حضرت دلبر...............


سلام حضرت دلبر...............

...............سلام قرص قمر

زمین که لطف ندارد...............

...............از آسمان چه خبر؟